تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، اثری نوشتۀ محمد درودیان در حوزۀ دفاع مقدس.
محمد درودیان، مورخ و نویسنده، در ۱۳۳۸ ش در محلۀ شاپور (وحدت اسلامی کنونی) تهران متولد شد. در حین تحصیل، کار هم میکرد و در دوران انقلاب و پس از آن، در دوران جنگ، تحصیلات خود را در فاصلۀ رفتوآمد به جبهه ادامه داد. پیش از انقلاب، با همراهی محسن رشید، شاعر و نویسنده، فعالیتهای سیاسی خود را علیه حکومت پهلوی شروع کرد و این کار سبب دستگیری آنها شد. پس از انقلاب و شروع جنگ تحمیلی با همراهی چند تن دیگر، تشکیلاتی را در ثبت و حفظ تاریخ جنگ تحمیلی ایجاد کرد که بعدها این تشکیلات به نام مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ و سپس، به نام مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به ثبت رسید («محمد ... »، بش ).
پس از پایان جنگ، در رشتۀ تاریخ از دانشگاه شهید بهشتی فارغالتحصیل شد و تا کنون فعالیتهای گستردهای در حوزۀ دفاع مقدس، از قبول مسئولیت تا انتشار آثار مکتوب را انجام داده است. برخی از مهمترین مسئولیتهای او در حوزۀ دفاع مقدس بدین قرار است: مؤسس تاریخنگاری جنگ در سپاه؛ طراحی و ساماندهی پروژۀ تدوین روزشمار جنگ ایران و عراق؛ رئیس دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ در ستاد کل نیروهای مسلح؛ دبیر گروه تهدیدات و روشهای مقابله در مرکز تحقیقات راهبردی ستاد کل نیروهای مسلح؛ مشاور وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح؛ دبیر معاونت دفاعی دبیرخانه شورای عالی امنیت؛ سردبیر فصلنامۀ تخصصی جنگ ایران و عراق (نگین ایران). او افزون بر این اثر، کتابهایی دیگر دربارۀ جنگ ایران و عراق و مسائل مربوط به آن به رشتۀ تحریر درآورده است، ازجمله: ۱. مجموعۀ ۵جلدی سیری در جنگ؛ ۲. مجموعۀ ۵ جلدی نقد و بررسی جنگ؛ ۳. خرمشهر در جنگ طولانی؛ ۴. بازیابی ثبات؛ و دهها مقاله و یادداشت (همانجا).
نویسنده ایدۀ اولیۀ چاپ این اثر را نگارش مقالۀ «مسائل بنیادین جنگ ایران و عراق کدام است؟» معرفی میکند که در سرمقالۀ فصلنامۀ نگین چاپ، و براساس نقشهای سهگانۀ کلاوزویتس، شامل نقش مردم، دولت و ارتش در جنگ نگاشته شده بود. درودیان صورت جدیدی از این مسئله متأثر از سه ملاحظه را بررسی میکند: ۱. بخش مهمی از ظرفیتهای بررسی جنگ در ابعاد استراتژیک بهسبب غلبۀ گفتمان سیاسی ـ تبلیغاتی مغفول مانده است؛ ۲. گسترش مناقشات سیاسی دربارۀ برخی از موضوعات و مسائل اساسی جنگ همراه با نقد مدیریت و تصمیمگیریها در جنگ، بهویژه پس از فتح خرمشهر، دستاوردهای دفاعی و تاریخی جامعۀ ایران را مخدوش کرده است؛ ۳. روش بررسی و مطالعۀ جنگ در نهادهای نظامی است که بیشتر در سطح عملیاتهای نظامی و با تأکید بر نقش ارتش یا سپاه در جنگ صورت میگیرد (درودیان، ۱۳۹۵: ۱۶-17).
او در تدوین و تألیف کتاب و براساس تحقیقات و آثار پیشینی که در طول سه دهه در حوزۀ جنگ نگاشته بود، همۀ وقایع سیاسی ـ نظامی را در دو مرحلۀ کلی و اجمالی بررسی، و در دورههای چهارگانۀ «چالش جنگ»، «جنگ دفاعی»، «جنگ آزادسازی» و «جنگ تعاقبی» مفهومبندی کرد. فرض کتاب بر این است که: جنگ یک مسئلۀ استراتژیک و مخاطرهآمیز است که با هویت یک ملت سر و کار دارد و شکست در جنگ ممکن است آن کشور را به انحطاط و نابودی بکشاند (درودیان، «گزارش ... بخش اول»، بش ).
تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق با یادداشتی از ناظر کتاب، سردار سرلشکر غلامعلی رشید شروع میشود. پس از مقدمه، اثر ۶ فصل دارد و هر فصل با «طرح پرسش» شروع میشود و نظریات گوناگون با عنوان «رویکردها» بررسی میشود. پرسشهای فرعی هم در سه بخش که ساختار اصلی هر فصل است، تحلیل میشود. پرسش اول ناظر بر توضیح «شرایطی» است که شکلگیری آن موجب هدفگذاری و تعیین ابزارهای لازم برای تأمین آن میشود. پرسش دوم ناظر است بر ماهیت و چگونگی «عمل»، و پرسش سوم بر ارزیابی تأثیر و «نتایج» بهرهگیری از ابزارها و روشها تمرکز دارد (درودیان، ۱۳۹۵: ۲۱-22).
در فصل اول، با عنوان «نقد و بررسی رویکردها»، به این پرسش پاسخ داده است که: میان آنچه دربارۀ جنگ در چهارچوب رویکردهای مختلف گفته و نوشته میشود با واقعیت جنگ که مسئلهای استراتژیک است چه نسبتی وجود دارد؟ در این فصل، سه رویکرد تاریخی- عملیاتی (سپاه و ارتش)، فرهنگی- معنوی (شهید آوینی) و سیاسی- انتقادی (منتقدان) نسبت به جنگ نقد و بررسی شده و این نتیجه به دست آمده است که جنگ در هیچ یک از این سه رویکرد نمیگنجد و مسئلهای که جنگ را تبدیل به جنگ کند، این نیست (درودیان، «گزارش»، بش ، 1395: 22).
پرسش فصل دوم، با عنوان «روش تحقیق»، چنین است: براساس کدام روش میتوان جنگ ایران و عراق را بررسی کرد تا فهم تازهای از رخدادها، موضوعات، مسائل و تحولات جنگ حاصل شود؟ در ادامه، سه رهیافت مختلف برای بررسی طرح شده است: اول، رهیافت جنگ و انقلاب (حوزۀ ارزشی، شهدا و ...)؛ دوم، جنگ و سیاست (بر اساس نظریۀ کلاوزویتس)؛ و سوم، جنگ و امنیت ملی (براساس تهدیدات). این رهیافتها نیز نمیتواند پشتوانۀ نظریۀ جنگ در جایگاه مسئلهای استراتژیک باشد (درودیان، «گزارش»، بش ، 1395: 22).
در فصل سوم، با عنوان «چالش جنگ»، این پرسش مطرح شده است که: چرا عراق برای تأمین اهداف خود در برابر ایران از ابزار جنگ استفاده کرد؟ و موضوع این فصل تبدیل تهدید عراق به جنگ و غافلگیری آنهاست (درودیان، «گزارش»، بش ، 1395: 22-23).
در فصل چهارم، «جنگ دفاعی»، این سؤال مطرح شده است که: قدرت دفاعی ایران در برابر حملۀ عراق چگونه شکل گرفت و چه تأثیری در تغییر روند جنگ داشت؟ و نوع دفاع ما در برابر عراق و اینکه چرا عراق شکست خورد، مطرح شده است (درودیان، «گزارش»، بش ، 1395: 23).
«جنگ آزادسازی» عنوان فصل پنجم این اثر است و پرسش فصل این است که: قدرت تهاجمی ایران برای آزادسازی مناطق اشغالی چگونه شکل گرفت و چه نتایجی داشت؟ در این فصل، نحوۀ مدیریت پیامدهای حاصل از اشغال و بیثباتی، و درنتیجه، ساماندهی قدرت تهاجمی ایران برای غلبه بر ارتش عراق توضیح داده شده است. این تحولات به شکست عراق از ایران انجامید (درودیان، «گزارش»، بش ، 1395: 23).
فصل ششم، «جنگ تعاقبی ـ تهاجمی»، به این پرسش پاسخ میدهد که: گزینۀ راهبردی ایران برای پیروزی نظامی بر عراق و خاتمۀ جنگ چه بود و چه واکنشهایی را برانگیخت و چه نتیجهای داشت؟ در این فصل سیاستهای امریکا و عراق که به ادامۀ جنگ پس از فتح خرمشهر و حملات نظامی عراق در ماههای پایانی جنگ انجامید بررسی شده است (درودیان، «گزارش»، بش ، 1395: 23).
در فصل پایانی یا فصل هفتم، با عنوان «پیشدرآمدی بر یک نظریه»، نویسنده کوشیده است به یک پرسش اساسی پاسخ دهد که: چرا با وجود اینکه ایران در برابر حملۀ عراق آماده نبود، توانست عراق را شکست هد و مناطق اشغالی را آزاد کند، اما نتوانست با سقوط صدام و پیروزی نظامی، جنگ را به اتمام برساند؟ در هستۀ مرکزی پاسخ به این پرسش، این نکته وجود دارد که: اگر جنگ به معنای استفاده از قدرت نظامی برای اهداف سیاسی است، بنابراین باید بین این دو نسبت وجود داشته باشد؛ در نتیجه پس از فتح خرمشهر، چرا قدرت نظامی ایران این کارکرد را نداشت؟ در پاسخ چنین میگوید که: جنس قدرت ایران بعد از انقلاب، نسبتی با اهدافش نداشت. در کشورهایی مثل ایران، که انقلاب میکنند، این کشور با نقش مردمی، بر اثر جنگ به قدرت دفاعی تبدیل میشود و عراق این موضوع را محاسبه نکرده بود. این قدرت دفاع مردمی صرفاً به سپاه و مردم هم خلاصه نمیشد، بلکه در ارتش هم اتفاق افتاد و قدرت دفاعی که شکل گرفت، ارتش عراق را زمینگیر کرد. بنابراین دفاع مردمی مربوط به کشورهایی است که انقلاب میکنند و دشمن این ویژگی را در نظر نگرفته بود (درودیان، «گزارش»، بش ، 1395: 24).
نویسنده در این کتاب از مباحثی که در کتابهای پیشین خود بهخصوص مجموعه شش جلدی «سیری در جنگ ایران و عراق» استفاده کرده است، اما این مطالب را به غایت کمال رسانده و سطح آن را ارتقا بخشیده است. خواننده در این کتاب با دید راهبردی عمیقی نیازها و ضرورتهای حال و آینده را تا اندازهای شناسایی کرده است. نویسنده در این کتاب به تبیین منطقی و مستدل از جنگ تحمیلی و دفاع مقتدرانه از حریم هشت سال دفاع مقدس میپردازد. او تبیین مسائل جنگ را در مقایسه با گذشته، با استدلال و تفضیل بیشتری ارائه میکند تا از ابهاماتی که به اقتضای عمق مطالب جنگ وجود دارد، مرتفع سازد. همچنین تلاش میکند تا شبهات و اشکالات جدیدی که در دهۀ اخیر، در باب مسائل جنگ مطرح شده، در بوتۀ نقد و بررسی قرار دهد.
این اثر در ۱۳۹۵ ش در ۴۷۶ صفحه برای نخستین بار از سوی انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و با نظارت علمی سردار سرلشکر غلامعلی رشید و سیدکاظم سجادپور به چاپ رسید.
مآخذ: درودیان، محمد، تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، تهران، ۱۳۹۵ ش؛ درودیان، محمد، «گزارش نشست نقد و بررسی کتاب تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق؛ پیشدرآمدی بر یک نظریه ـ بخش اول»، درودیان، < m-doroodian.ir/post/230> (16 اسفند ۱۴۰۳)؛
«محمد درودیان»، دفاع مقدس، <defamoghaddas.ir/fa/persons> (16 اسفند ۱۴۰۳).
/ کبری رسولی/